تغیر مسیر یافته از - توحید در ربوبیت تکوینی
زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

توحید در ربوبیت (فلسفه)





توحيد در ربوبيت، يعنى «اعتقاد به اينكه تنها خداى متعال است كه مى‌تواند استقلالاً و بدون نياز به هيچ‌گونه اذن و اجازه‌اى، در تمام شئون مخلوقات و كل جهان تصرف كرده، آن‌ها را تدبير و اداره كند».


۱ - معنای لغوی و اصطلاحی توحید



توحید در لغت مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل نسبت دادن مبدأ اشتقاق فعل به مفعول است.
[۱] . صرف ساده، ص ۹۰.
توحید به همین معنا به کار رفته است و به معنای یکی دانستن خداست. در اصطلاح فلاسفه نیز دقیقا به همین معنا به کار رفته است.

۲ - اقسام توحید در ربوبیت




۲.۱ - توحید در ربوبیت تکوینی


مراد از توحید در ربوبیت تکوینی آن است که نظام این جهان، که شامل مجموعۀ پدیده‌های بی‌شمار گذشته و حال و آینده می‌شود، تحت تدبیر حکیمانۀ یک پروردگار اداره می‌شود.
[۲] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۳۸۹.
[۳] نهایة الحکمه، طباطبایی، قم، انتشارات مؤسسۀ امام خمینی، ج۴، ص۱۰۹۱.


۲.۲ - توحید در ربوبیت تشریعی


مراد از توحید در ربوبیت تشریعی آن است که فقط خداوند حق قانون‌گذاری برای مردم را دارد و تنها او این اختیار را دارد که بندگان را مکلف به برخی از امور کند.
پس به طور کلی مقصود از توحید در ربوبیت آن است که خداوند هیچ شریکی در تدبیر عالم یا مکلف کردن بندگان ندارد. (در برخی استدلال‌ها فقط توحید ذاتی واجب مطرح شد و به‌گونه‌ای که همۀ صفات را بالملازم اثبات می‌کند و برخی براهین به توحید افعالی پرداخته‌اند و توحید در ربوبیت را هم از لوازم توحید افعالی می‌دانند).
[۶] شیخ اشراق، مجموعۀ مصنفات، ج۱، ص۳۹۷ – ۳۹۲.
[۷] اشارات، نشر البلاغه، ج۳، ص۴۷ و ۱۲۹.


۳ - دلیل توحید در ربوبیت



دلایلی که بر توحید در ربوبیت اقامه شده است، عمدتاً به این‌گونه‌اند که توحید در ربوبیت را از لوازم توحید در خالقیت می‌دانند.
یکی از استدلال‌هایی که بر توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی اقامه شده است، به روش منطقی از این قرار است:

۳.۱ - استدلال اول


۱. وجود هر معلولی وابسته به علت خودش می‌باشد؛ یعنی هر معلولی وجود خودش را با همۀ شئون و متعلقاتش از علت هستی‌بخش دریافت می‌کند و به عبارتی عین فقر و وابستگی به علت هستی بخش خود می‌باشد.
۲. هرچند هر علتی نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال برخوردار است؛ اما همۀ علت‌ها و معلول‌ها (بلکه همۀ موجودات)، نسبت به علت خود، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند؛ به‌صورتی‌که هیچ‌گونه استقلالی از خود ندارند.
۳. نتیجه اینکه خالقیت حقیقی و استقلالی منحصر به خداست.
۴. خالقیت و ربوبیت، از یکدیگر انفکاک‌ناپذیرند و پرورش و تدبیر و اداره امور یک موجود (اعم از تکوینی و تشریعی) جدای از اصل آفرینش و آفرینش چیزهایی که برای ادامۀ وجود به آنها نیازمند می‌باشد، نیست. مثلاً روزی دادن به انسان، چیزی جدای از آفریدن دستگاه گوارش برای او و آفریدن مواد خوراکی در محیط زندگی برای او نیست و به عبارتی این‌گونه مفاهیم (ربوبیت، خالقیت و...) از روابط مخلوقات با خالقشان انتزاع می‌شوند و مصداقی منحاز از آفرینش آنها ندارند. ربوبیت تشریعی نیز همان قوانین و تشریعاتی هستند که از رابطه بین خالق و عبد انتزاع می‌شوند.
۵. نتیجه اینکه با اثبات توحید در خالقیت، توحید در ربوبیت تکوینی و تشریعی نیز اثبات می‌شود.
[۸] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج۲، ص۳۸۹.


۳.۱.۱ - آیه‌ای در قرآن


در قرآن نیز با آیۀ شریفۀ « لو کان فیهما آلهةٌ إلّا الله لَفَسدتا»؛ "اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت، همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می‌یافت." به توحید در ربوبیت اشاره شده است.

۳.۱.۲ - دیدگاه فلاسفه


فلاسفه هم تقریرهای مختلفی از استدلال آیۀ فوق دارند؛ مثلاً ملاصدرا و علامه طباطبایی
[۱۱] نهایة الحکمه، علامه طباطبایی؛ قم، مؤسسۀ امام خمینی، ج۴، ص۱۱۹۲ – ۱۱۸۹.
با اثبات وحدت عالم، توحید در ربوبیت را اثبات کرده‌اند. برخی معاصرین
[۱۲] آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۳۸۹ – ۳۸۸.
با اثبات وحدت نظم حاکم بر عالم به این نتیجه رسیده‌اند که خداوند در تدبیر عالم یکتا و بی‌همتاست، اما همۀ فلاسفه بر این باورند که آیۀ فوق دلالت بر توحید در ربوبیت می‌کند.

۳.۱.۳ - اصل استدلال


اصل استدلال در آیۀ شریفۀ فوق مبتنی بر این است که اگر دو «ربّ» در عالم وجود داشت، عالم فاسد می‌شد و حال آنکه عالم فاسد نشده است. پس بالملازمه نتیجه می‌گیریم که پروردگار عالم در آفرینش و تدبیر جهان یکتاست.

۳.۱.۴ - نتیجه


با بیانات فوق معلوم شد حداقل از دو طریق توحید در ربوبیّ قابل اثبات است: یکی از طریق اثبات ملازمۀ بین خالقیت و ربوبیت، و دوم با استفاده از هماهنگی نظام آفرینش.

۳.۲ - استدلال دوم


در بحث توحید در ربوبیت تشریعی، می‌توان استدلال سادۀ دیگری نیز به براهین فوق افزود که تقریر آن نیازمند مقدمات فلسفی سنگین نمی‌باشد. این استدلال از این قرار است:

۱. تشریع به معنای قانون‌گذاری است و قانونگذارِ انسان باید دو ویژگی داشته باشد:
أ. انسان‌شناس باشد؛ به‌گونه‌ای که به همۀ رموز و اسرار جسمی و روانی انسان به‌طور دقیق آگاه باشد.
ب. از هر نوع سودجویی پیراسته باشد؛ چون قانون‌گذار ممکن است تحت تأثیر منافع شخصی، گروهی، قبیله‌ای، حزبی و... قانون وضع نماید.
۲. هیچ‌کس غیر از خدا ویژگی‌های فوق را ندارد.
۳. نتیجه اینکه قانون‌گذاری برای انسان، اختصاص به خدا دارد.
[۱۳] اندیشۀ اسلامی، سبحانی، جعفر و محمد رضایی، محمد؛ ج۱، چ۱۶، ۱۳۸۶، ص۱۴۹ – ۱۴۸.


۳.۲.۱ - نمونه‌ای از آبه قرآن


این حقیقت که قانون‌گذاری برای انسان، اختصاص به خدا دارد، در قرآن هم آمده است، آنجا که می‌فرماید:
«وَ مَنْ لَمْ یحکُمْ بما انزل الله فْاُولئک هم الظالمون»؛ و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است.

۳.۲.۲ - بیان یک نکته


آیۀ فوق از این جهت دلالت بر مدعای ما می‌کند که منکرین حکم خدا را جزء ظالمان شمرده است. لازمۀ این مطلب آن است که فقط احکام خداوند لازم الاتبّاع هستند و فقط خداوند از حق قانون‌گذاری و تشریع برای اینان برخوردار است.

۴ - پانویس


 
۱. . صرف ساده، ص ۹۰.
۲. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۳۸۹.
۳. نهایة الحکمه، طباطبایی، قم، انتشارات مؤسسۀ امام خمینی، ج۴، ص۱۰۹۱.
۴. اسفار، ملاصدرا؛ بیروت، ج۲، ص۲۱۹ ۲۱۶.    
۵. اسفار، ملاصدرا؛ بیروت، ج۶، ص۱۰۰ ۹۲.    
۶. شیخ اشراق، مجموعۀ مصنفات، ج۱، ص۳۹۷ – ۳۹۲.
۷. اشارات، نشر البلاغه، ج۳، ص۴۷ و ۱۲۹.
۸. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ج۲، ص۳۸۹.
۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.    
۱۰. اسفار، ملاصدرا؛ بیروت، ج۶، ص۹۹.    
۱۱. نهایة الحکمه، علامه طباطبایی؛ قم، مؤسسۀ امام خمینی، ج۴، ص۱۱۹۲ – ۱۱۸۹.
۱۲. آموزش فلسفه، مصباح یزدی؛ ج۲، ص۳۸۹ – ۳۸۸.
۱۳. اندیشۀ اسلامی، سبحانی، جعفر و محمد رضایی، محمد؛ ج۱، چ۱۶، ۱۳۸۶، ص۱۴۹ – ۱۴۸.
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۴۵.    


۵ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «توحید در ربوبیت» (فلسفه).    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.